تیر

 

از در که می گذشتم٬ پرهیب تو بود که در انتهای راهرو می پیچید..

پرهیبِ مردانه ی نامفهومی که گمانم چارخانه بود.

شروع قشنگی برای زمستان پاره پاره ی آن سال

آه! آن سال!

و زمستان تازه داشت شروع می شد.

**

من بینی ام را بالا می کشیدم

و راه ها را پیاده می رفتم.

**

ذهنم تل انباری بود از تیله های شکسته و گوشواره های آویز

دشت های شقایق های وحشی

از روسری های کتان و دامن های چین چین و جلیقه های بته جقه

**

بیخودی بیدار می شدم.

چشم هام آفتاب بی پیر غروب های زشت اسفند بودند.

و نگاه خیره و بی حوصله ی تو که از شیشه ها می گذشت و بیست سالگی های مرا سرسری مرور می کرد

**

بعدتر من دارم ناخن هام را می شکنم و میخ های ارشامه را از توی سنگ در می آورم و گاثاها را پهلوی  می خوانم..

تو ! ماده ی نامتعینِ هستی که نمی دانم کجای جابلسایی..

*

خواب های چارخانه می بینم.

کاش می مانستی..

 

- رها کن

این شهر سر سوختن دارد این تابستان..

 

نظرات 51 + ارسال نظر
گرگ قطبی سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:32 ب.ظ

این تن من است که می سوزد
زیر هیچ سایه ای جا نمی شوم
سایه ها رنگ باخته اند
من به ته این دیگ چسبیده ام
برشته شده ام
و
دیگر سایه و آفتاب مفهوم خود را از دست داده اند.

بهشب سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:45 ب.ظ

از اینکه برگشتی

رضا سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 07:24 ب.ظ http://edami.blogspot.com

سرمای ِ زمستان را انبار باید می کردیم، ذخیره ی این آفتاب.....

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:56 ب.ظ

خگوش به خاطر ترسش فرار نمی کندبلکه به خاطر فرارش می ترسد.***بدون شرح***

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:59 ب.ظ

بین پیروزی و شکست یک قدم بیشتر فاصله نسیت و مردم از ترس شکست شکست می خورند***قابل توجه بعضیها***

آدونیا چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:35 ب.ظ

سلام:
چطوری دختر گل خوبی شعرت زیبا بود دیگر ترجیح میدهم شعر را فقط برای دلم بخوانم بدون در نظر گرفت هیچ تکنیک وفرم ... چیزای دیگه ممنون

حسام جمعه 15 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:28 ب.ظ http://www.pantheon.blogfa.com

دلم میسوزد..

من گمشده شنبه 16 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:59 ب.ظ

عجب؟تیر و گرماو سوختن؟

بلوچی شنبه 16 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 03:31 ب.ظ http://parparook.blogsky.com

زیبا بود مرسی

م س ا ف ر دوشنبه 18 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:59 ق.ظ http://mosafereaseman.mihanblog.com

وایییییییی یه جوری شدم گفتی ناخن هامو می شکنم.این شهر و همه ی شهرها می سوزند و این گرما مزرعه حنا را هم خشک خواهد کرد تا ما نتوانیم هی با هم بخندیم و بهار را توصیف کنیم.(این یک نظر فلسفی بود و کسی چیزی از آن نمی فهمد)

[ بدون نام ] سه‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:45 ب.ظ http://4130.blogfa.com

صبرا ی متفاوت نویس را چه شد؟

مهاجر چهارشنبه 20 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 05:26 ب.ظ

salam khanome nami
delneveshtehayetan zibast
mitonam bahaton az nazdik ashna besham ?
khoshalam mikonid
. montazere peyghameton hastam
vajhe tashabohemon alagheye vafer be adabiyate .......

[ بدون نام ] شنبه 23 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:59 ب.ظ

بازم سلام

[ بدون نام ] شنبه 23 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:53 ب.ظ

از اینکه وبلاگتون خوانندهء با کلاسی مثل من پیدا کرده چه احساسی دارین؟

[ بدون نام ] شنبه 23 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:54 ب.ظ

آره میدونم :
خیلی خوشحالین. بهتون حق میدم.

[ بدون نام ] شنبه 23 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:55 ب.ظ

ولی خوب بدونین چاره ای جز این ندارم!!!!!!!!

[ بدون نام ] شنبه 23 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:00 ب.ظ

متفاوت نویس هم حالش خوب خوب/ سلام داره خدمتتون

احمد ازادی یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 07:58 ب.ظ

سلام خانم نامی اگر در بندر عباس انجمن داستان هست همین جا معرفی کنید چه روزهایی تشکیل می شه؟وکجا؟ ممنمون

مهرداد جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:37 ب.ظ

اگر می شه انجمن داستان بندرعباس را روز ومکانش را همین بنویسی
ممنون

بندرعباس. خیابان آیت الله غفاری. فرهنگسرای طوبی. سرای هنر. انجمن داستان. چهار شنبه ها ساعت ۶ عصر.

ناما جعفری چهارشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:58 ب.ظ http://www.koko61.blogfa.com

سلام صبرا
برای تو...که گفتم دوستت دارم...
اما گفتی هیچ حسی ندارم...خواهش می کنم بروبیرون اززندگی ام.
...................................
هوسولوموکولوفوضولووجودوخو
لبهایت آماده بوسیدن می شود درمزرعه تنباکو
صبح پرتقال / کره/ مربا / تخم مرغ
سنجاقک ها می پرندتوی رگ ها یت...
به دیداری های نزدیک می اندیشم...

حسام یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 04:34 ق.ظ http://www.pantheon.blogfa.com

حالیست مرا ز درد و داغش، دادا
فریاد از اوی و وای و صد فریادا..

بنیامین سه‌شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:56 ب.ظ

« شک »
من در تو تمام می شوم برگردم
تازه زاییده شوم
سرخم سفیدم گریه می کنم سر کچلم
نافم را با دندان می بری عادت داری گوشت خواری
که من دلم می سوزد چقدر دختر برای شکنجه نفست گرم است
اصلا بر نگردیم من حالا زنده مرده ام
شروع کن روی جسدم شکافی
کافی نیست هنوز می طپد دلم توی چاقو
ناخن هایت لاک خورده سرخ بشور نجس نشود سوئیچ بی.ام.و
بوی ادکلن مردانه دانه دانه دلم می ریزد توی کفن دامنت
به آخر رسیده نتیجه نمی گیرم
از اول شاید اشتباه خلق شدیم
اما قشنگترین اشتباه در ثانیه هایی که خدا خسته سرش گیج رفت ...

بنیامین سه‌شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 04:02 ب.ظ

آره خودشه ...
همینه ...
ادامه‌ بده رفیق ...
بی‌خیال نگاه های نامحرم برو تو پیله ...

رضا شهرستانی پنج‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:47 ب.ظ http://ravaq.com

سلام
تو چه خوبی صبرا جان نامی
به چشم هام آفتاب بی پیر غروب های زشت اسفند بودند در رواق لینک دادم

یاشار جمعه 12 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:46 ق.ظ http://northboy.blogsky.com

نمی دانم سر این تابستان چیست که می سوزاند و پاک می کند.
همونطور که اسم وبلاگه منو از لیست وبلاگت پاک کرد!!!
یا حق

ماهی بالی چهارشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:29 ب.ظ

ای دادا یه خو بی خو تکون هاده

آقا معلم یکشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:58 ق.ظ http://www.mualem.blogfa.com

سلام
قشنگه....
هرچند مثل همیشه زیاد سر در نیاوردم از معانیش!
اما احساس خوبی بهم دست داد.

سرخ یکشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:21 ق.ظ http://www.sorkh.blogsky.com

رهایم کن از این تنهای در تبعید

رهایم کن از این بیهودگی

رهایم کن از این زنجیر فقر و دلخوشی مردار خواری ها

رهایم کن از این گریان چشمانم نمی بارد.

-------
سلام صبرا. وقتی نمی نویسم به این معنی نیست که نمی یام. همیشه میام.
همیشه موفق باشی دوست من

م س ا ف ر دوشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:24 ق.ظ

تیر که رفت پی کارش.مرداد هم دارد می رود.شهریور نزدیک است.
نتیجه اخلاقی:بنویس دیگه

دخترخلیج چهارشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:14 ب.ظ http://www.dkh.blogsky.com/

خداحافظ بندر خوبم ..!

ش.پگاه دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:11 ق.ظ http://sher-e-rooz.persianblog.ir

سلام صبرا خانم .. کم می نویسی کجایی ؟ راستی میدونی صبر زرد یعنی چی ؟ برام بنویس ممنون . قربانت شین

بنیامین دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 05:24 ب.ظ http://posbastaki.blogsky.com

پاشو که وقت خاموشی نیست رفیق
درد را مرور کن چیزی برای گفتن می سوزد ...

اگه تونستی به وبلاگم یه سر بزن

[ بدون نام ] سه‌شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:24 ب.ظ

سلام/صبرا خانوم میدونم که نوشته های قبلی منو خوندین. شمارو به همهء مقدساتتون قسمتون میدم بیش از این منتظرم نظارین/ فکر کنم به اندازهء کافی منتظر بودم.

مهرک سه‌شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:34 ب.ظ

تابستون خیلی گرمه.

م.س.ت پنج‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:37 ق.ظ http://www.margeniaz.blogfa.ir

سلام صبرا

می بینی
که چه دور مانده ایم

سیما قاسمی دوشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 08:25 ق.ظ http://talkbar.blogfa.com

سلام دوست عزیز و قدیمی
آفرین کار خوبی بود
شروع قشنگیه
حتما ادامه بده

ماهی بالی سه‌شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:04 ق.ظ

یه وقتی نگرانت بودم با خودم می گفتم این دختره سرشو کرده تو برف وبلاگ و از دنیای واقعی دور مونده .
حالا دیگه تو وبلاگ خودتم خبری ازت نیست.
نمیدونم باید نگران بود یا خوشحال فقط امیدوارم دنیای تو هر جا که هستی از دنیای ما واقعی تر باشه

عنکبوت بی وطن شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:45 ب.ظ

من یه عنکبوت سرگردونم این جا خیلی سوت و کوره .میتونم خونمو این جا بسازم؟

سرخ یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 06:07 ق.ظ http://www.sorkh.blogsky.com

باورم نمی شه صبرا نامی اینهمه وقته به روز نشده؟ امیدوارم بی خبری تو نشان از خوش خبری و پروانگی باشه.

یاسر سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:06 ق.ظ

با این روشنفکر نمایی ها و ادا و اطوارها نمی توانید دیگران را گول بزنید و چهره کریه حزب اللهی خود را پنهان نمایید

آدونیا یکشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:32 ب.ظ http://adonia.blogfa.com/

سلام خیلی غیبت داری دختر دیگه باید با والدینت بیای من آپم گل دختر

دمدمی جمعه 6 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:31 ق.ظ http://daam.blogsky.com/

ما رفتیم و برگشتیم تو هنوز!

[ بدون نام ] دوشنبه 9 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:52 ب.ظ

سلام.نمیخام یه طرفه قضاوت کنم.ولی بدون اگه که شما id قبلی منو هک کردین-یا براتون هک کردن- کار درستی نکردین. اینو هم بدونین خودم هم قبلا زیاد از این کارا میکردم!!!!!! بلدم!!!! ولی دوست ندارم به حریم شخصی افراد تجاوز کنم.

سمانه سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:25 ق.ظ http://www.gameron.net



فهمید دارم حسرتی، داغی، غمــی فهـمید

از حجــم اقیــانوس دردم شبنــــــمی فهمید



می گفت یک جــایی دلم دنبال آهویی است

فــال مــرا فــهمی نفــهمی مبهــمی فـهـمید



این کـولی زیبــا دو مــاه از ســـال می آمد

وقـتی کــه می آمد تمــام کــوچه می فهمید



اوداشـت هفـــده سـال- یا کمــتر- نمی دانم

مـی شد از آن رخسـار زرد گنــدمی فهمید



امسـال هــم وقتـی که آمد شهــر غـوغا شد

امسـال هــم وقتـی کــه آمـد عالــمی فهمید:



مـو فالـگیرم... اومدم فالت بگــیرم.... هـا

فهــمـید دارم اضـطرابی ، ماتـمـی فهــمید



دستــم به دستـش دادم و از تب ،تب سردم

بی آنکـه هـذیان بشـنود از مـن کمی فهمید



بخـتت بلـنده... ها گلو! چشمون دشمن کور

راز تــونـه گـفــتـم پریـنــو آدمــی فـهـمید



هی گـفت از هـر در سخـن، از آب و آیینه

از مهـره مار و طلسم و هر چه می فهمید



بـا اینهـمـه او کــولی خــوبی نخــواهـد شـد

هـرچـند از باران چشـمـم نـم نـمی فهمـید



مــی خـــوانــد از آیـیـــنه راز مــاه را امـا

یک عمـــر من آواره اش بودم، نمی فهمید

اهل دوشنبه 30 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:45 ب.ظ http://abed.blogsky.com

سلام
من به روزم

مهدی.د چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 06:49 ق.ظ http://fahmira.persianblog.ir/

... و انا الیه راجعون
عرض تسلیت به جهت درگذشت دکتر قیصر امین پور...
ناگهان
چقدر زود دیر می شود...

فرانک چهارشنبه 16 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:03 ق.ظ http://54321.blogfa.com

ببین سبک شعرت چیه؟

ناما جعفری چهارشنبه 23 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:14 ق.ظ http://www.koko61.blogfa.com

خیلی باحاله سلام نکرده،بنویسی /هی عاشق نشو،باحال نیست صبرای عزیز...راستی پنجره اتاقتو/بستی /اگه نبستی بدو/وانشه/نمی ترسی وابسته بشه...اگه وقت داشتی به روز کن..بدنیست

من چهارشنبه 23 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 02:15 ب.ظ http://mymadhouse.blogsky.com

تولدت مبارک صبرا خانوم. الهی شونپخ ساله شی.
پیر شی بخندیم!

نیک خو جمعه 25 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:39 ب.ظ http://www.nikkhoo.blogfa.com

سلام بازگشت دوباره تون رو تبریک میگم مدتها بود نمی نوشتی خوشحال میشم به من هم سر بزنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد