خون

نام تو را شنید دلم شد سبوی خون
لحظه به لحظه پای غزل رفت توی خون

لحظه به لحظه هر چه سرودم شهید شد
جاری شد از دو سمت دهانم دو جوی خون

ماندند هاج و واج جهان توی بیت هام
از پشت سر قوافی و از روبروی ؛ خون

گفتند از شما ننویسیم بهتر است
بیرون زد از دو چشم کبودم دو گوی خون

دیدم شما درست نشستید روبروم
حتی درون عکس گرفتید بوی خون

یک مشک را فشرده گرفتید در بغل
یک دست را بلند نمودید روی خون

می سوخت حلق قافیه این جای این غزل
از خون گذشتمو غزل افتاد توی آب

دیدم که ماهیان به لب آب آمدند
مردند روی خاک و نرفتند سوی آب

شب شد و چشم چشمه به چشمت دچار شد
دستانتان چکید ....وَ رفت آبروی آب

بعد از هزار و چارصد و چند سال سرخ
بغضی هنوز می شکند در گلوی آب

بغضی که تا همیشه گلوگیر می شود
هر جا درون شعر شود گفتگوی آب

از این غزل به بعد امیدی به آب نیست
الا که با گلاب شود شستشوی ، آب

الا دوباره نام شما خون به پا کند
با خون دوباره سرخ شود رنگ و روی آب

وقتی سر شما به سر نیزه می شود
ایجاب می کند که غزل مثنوی شود

از این غزل به بعد امیدی به خواب نیست
هر جای این جهان که بگردید آب نیست

از این غزل به بعد کبوتر هوا کنید
با دست های خود سرتان را جدا کنید

پاسخ دهید تشنگی تیغ و تیر را
پایان دهید خواب کلاغان پیر را

سر را به روی دست بگیرید بهتر است ؟!
یا اینکه توی خواب بمیرید بهتر است ؟!

این درد را که قیمت آن راس آدم است
با صد زبان زنده بگویند هم کم است

این داستان عاشقی و باده نوشی است
هر سر به قیمت دو پیاله فروشی است

این خرقه های غرق ریا را رها کنید
هر کس که سر نداشت به او اقتدا کنید

دیندارها نه از غم دینار مرده اند
سردارها همیشه سر ِدار مرده اند

نام شما که رفت غزل بود و جوی خون
می ریخت چکه چکه ام از دست و روی ، خون

می خواند زیر لب کسی انگار در ردیف
ای شاعر خزان زده دیگر مگوی : خون !

....
نام شما غزل به غزل رفت تا خدا
من می روم ادامه ی این شعر با شما ...

 

میثم ریاحی

نظرات 47 + ارسال نظر
م.سهراب پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 08:57 ب.ظ http://hatsoko.blogfa.com

اول اینکه تبریک به شعر زیبات. دوم اینکه این شعر نیازی به تمام شدن ندارد. سوم اینکه خودت بمان و تمامش کن. و چهارم اینکه در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا ...

اکسیر جمعه 6 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:11 ب.ظ http://4130.blogfa.com

من می روم ادامه ی این شعر با شما ...
چه عجب چشممان به جمال به روز شدن فریاد روشن شد؟



زهرا جمعه 6 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 03:31 ب.ظ http://zahra999.blogfa.com

بیا! وقتی می گم گمراه شدی واسه خاطر همینه!
قربونش برم....
این هنجار شکنی ها رو چه به دانشجوی ادبیات؟! خیر سرت شاهنامه رو پاس کردی و می دونی که فردوسی ۳۰ سال داشت تو یه وزن شعر می گفت! ناخلف! پس تو قراره چه طرفی از این سر کلاس رفتنت بر بندی؟!!!!!:))
شعر این اجنبی رو علم می کنی که چی؟! استقلال داشته باش. من و تو باید بزنیم تو دهن هر چی ساختار شکنه!
وا اسفای جناب کزازی فردای قیامت یقتو می گیره بیچاره! تو چطور می تونی سر پل صراط به سبیل های ادبی جناب کزازی نگاه کنی و شرمنده نباشی؟!

این شعر رو زودی وردار.وردار تا گروه رو خبر نکردم...!

خودشو ناراحت نکن. خبر کشته شدن سهراب تازه به گروه ادبیات رسیده.

حق با تو اه. اگه سرانجام این دانشگاه به جایی رسیده که دُرخاتون دُر زادگان تونسته ناصر خسرو رو برداره٬ نحن فی ضَلالٍ مبین...

ابراهیم جمعه 6 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 08:17 ب.ظ

درباره حسین )ع( حرف های زیاده گفته اند و کتابها نوشته ... هنوز من اما عجیب حیرانم و در شگفت

بامداد شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:09 ق.ظ http://www.bamdadedarya.blogfa.com

در آنجا
من از اینکه عقربه‌های ساعت‌ها متوقفند ... مدهوش‌اند، متعجب نشدم
از آنانی غافلگیر شدم که عقربه‌های ساعت‌هایمان با اراده آنها می‌چرخید

آنجا دیدم
عطش علقمه را برای چشیدن از سرانگشتانشان
ونیزه‌ها را که بالا می‌آوردند تا از پستان‌های خورشید بدوشد

به‌سویشان پرتاب می‌کردند میوه‌هایی شبیه به تیغ‌های شمشیر
هر آینه که عضویشان بر زمین می‌افتاد، گوئی آسمان با شیون‌هایش آنان را می‌خنداند
چه شگرف!
قهقه‌ی زخم‌هایشان
(علی الفرج)

آدونیا شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:23 ق.ظ http://adonia.blogfa.com/

سلام بر دخترک ما:
خوبی عزیز دیریست تا خبر از شما نشده . دختر گل وبلاگم را با دو شعر جدید و یک داستان از قدیم آپ کردم. ممنون میشوم به عنوان یک داستان نویس داستانم را بخوانی. البته زیاد از ما انتقاد نکنی که دلم مشکند.

بابک شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:07 ق.ظ http://1234567.blogfa.com

زیباست.

کاظم شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:02 ق.ظ http://www.whoman.blogsky.com



خدایا ، اکبر از تو ، اصغر از تو
تمام کشتگانم یکسر از تو
اگر صد بار دیگر بایدم کشت
حسین از تو ، سر از تو ، پیکر از تو !

آقا معلم شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:35 ق.ظ http://www.mualem.blogfa

سلام....
ترنج؟ درسته؟ بسته بندی شده....
شب قبلش که داشت بسته بندی می کرد خونشون بودم...
...........
ببینم شما ایمیل نداری؟.. تو وبلاگ پیدا نکردم.
یا عکس رو با سی دی بفرستم؟
......
..؟

دقیقاْ..
ترجیحاْ با سی دی.
ایمیلم اینه : sabranaami@yahoo.com

م.س.ت شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:09 ب.ظ http://www.margeniaz.blogfa.com

سپاس که ما را در خوانش این شعر سهیم کردی .
امتحان هایت بخیر
صبرای مهربان بعد از این همه وقت دیدن رد پایت در آن صفحه و این صفحه خوشحال کننده بود .

ناما جعفری شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:43 ب.ظ http://www.koko61.blogfa.com

سلام...........................!!!

شهرام یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 02:55 ق.ظ http://www.shahramclub.blogsky.com

جالب بود

بیرون تر از نگاه یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 08:35 ق.ظ http://ogling.myblog.ir

مرسی

فاطمه یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 02:31 ب.ظ http://ayenedarayene.persianblog.com

من چیزی نمی تونم از این روزا بگم اما خیلی قشنگ گفته بود. امیدورام همیشه در جبهه حق باشی.

محمد جوان چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:30 ق.ظ http://mohammad-javan.blogfa.com

از لطفتت ممنونم . حرفتون رو می پذیرم . همیشه سکوی پرتابی وجود دارد.
قبلا هم گفتم وبلاگ فوق العاده ای داری
این دوتا شعر آخر هم عالی بود
باز هم بهت سر میزنم

هنایش چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 02:59 ب.ظ http://hanayesh.blogfa.com/

صبرای عزیز

صفا آوردی. چندی است نغمه‌های دلنشین فریاد صبرت را شنونده‌ام
...
قصد بی‌جواب گذاشتن سؤال یا دعوت به مباحثه‌ات را ندارم ولی حیف است این اولین یادداشت هزینه‌‌اش بشود. جدای از اینکه آغاز گفتگو درباره هر موضوعی از منظر توافقات سودبخشی بیشتری دارد. پس با اجازه شما فعلا صبر می‌کنیم.

[شوخی] خوشحالم هنوز نتوانسته‌ای تصویری از آنچه فکر می‌کنم (اگر فکری باشد) نقاشی کنی. مگر الکی است. راستی، اگر نقش زدی و من گفتم این نیست، حاضری کنار بگذاری نقشت را و تلاش دیگری بکنی؟
...
بخت‌یار و پیروز باشی

...رها چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:13 ب.ظ http://www.vih22.blogfa.com

سلام بر حسین شهید(ع).

سلام.

قشنگ بود.

پایدار باشی و برقرار.

موسا پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:06 ق.ظ http://zehneziba.blogsky.com/

سلام
جاهایی سکته دارد اما چون زیباست. .. زیباست.
اینجا سریلانکاست!

کشمیری ساجده پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:30 ب.ظ http://porteghale206.blogsky.com/

صبرای منی هر جای که در جای قرار دادن داشته باشی بده در من اسلن مهم ام نیست و نمی دونم کجای جهان باید در انداختن شد و کاملن بی اعتقاد و کمی زیاد بی همه چیز ...

سکوت دیوار پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 02:39 ب.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
شاید آرزوهای مهال داشتن باعثه ( آنقدر آرزو به گور خواهم برد که دیگر محلی برای دفن جسدم باقی نخواهد ماند )
شد...

محال!

[ بدون نام ] جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 06:15 ب.ظ http://4130.blogfa.com

من یه قالب جدید میخام....

مهدی.د جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:46 ب.ظ http://www.fahmira.persianblog.com

[نور از کدام سو بتابد به این صحنه؟



دریغا تأثیر!]




آب را سر می بُرند


محرّم به محرّم


و امام ِ آب ها


بی که ابراهیمی او را بخواند


رو به سوی مقتل

علی دوشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 04:58 ب.ظ http://www.alighomarbaz.blogfa.com

سلام
ممنونم به خاطر این شعر

میثم ریاحی چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:01 ق.ظ http://www.sharveh.blogfa.com

سلام دوست عزیز ! / لطفن سریعن اصلاح نمایید / این اثر از دوست عزیزم حسین تقلیلی ست / نمی دانم از کجا این اشتباه شروع شد / براتون آرزوی موفقیت می کنم / در پناه دریا !

[ بدون نام ] چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:58 ق.ظ

عاشقانه
شاید دیگر شب چشمانت را
لکه ابری مهمان نباشد
و سایه ات را سایه ای جویا
شاید دیگر نتوان
با نگاهی
یک بغل حرفهای عاشقانه زد
شاید دیگر خواب ترا
- سوز آواز حزین رهگذری
که زیر پنجره ات میخواند-
آشفته نسازد
شاید دیگر
-گل سرخی در دست-
بر رهگذارت
کس منتظر نباشد...
اما
گوش کن
به صدای طپش قلبم
که چه موزون
نام ترا میخواند
و برای همیشه اش ترا میخواهد ...
.................
احسان



تورج بخشایشی چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 05:57 ب.ظ http://www.hochi.blogfa.com

سلام به دوستان خوبم
به اطلاعتون می رسونم که بنده امروز از بلاگفا به پرشین بلاگ اسباب کشی کردم و از این به بعد در وبلاگ جدیدم میزبان شما خواهم بود. از دوستانی که منو لینک کردن خواهش می کنم که نام و آدرس وبلاگ جدید را به لینک اضافه کنن و دیگه اینکه تو وبلاگ تازه با دو تا کار بروزم و منتظر خوندن نظراتتون. یا حق

بندرجاسک سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 08:40 ب.ظ http://www.jaski.mihanblog.com

سلام. ما ادما با اجرای غلط عزاداری برای سرور جوانا بهشت و به اندازه بال مگسی گریه کردن برای آقا فکر میکنیم که امام حسین شفاعتمان میکند و ما را با گناهان بسیار وارد بهش میناید.
در جاسک بعضی مواقع که به مراسم تعزیه میرفتم نکته جالبی را متوجه شدم و این بود که از اول تا آخر تعزیه خاندان امام حسین ناله و زاری و گریه میکنند در حالی که امام حسین و خاندانش اگر قرار بر گریه و زاری بود در مدینه این کار را میکردند و به کربلا نمی رفتند. امام حسین به کربلا رفت تا با یزید ملعون مخالفت بکنه و با اون بخاطر خدا و اسلام مبارزه کنه. بخاطر این نرفت تا امروز بازیچه جماعت بیکار در تعزیه ها بشه.زیاد حرف زدم منو ببخش که زیادی نوشتم.
موفق و موئید باشی
در ضمن لینکتان را ثبت کردم.منتظر لینک شما هستم.

حق با شماست.
ممنونم.

فاطمه جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:18 ب.ظ http://famo0o.blogfa.com

یعنی رفت؟!!

راستی سفر خوش گذشت؟! دفعه دیگه منو نبرین اینجورجاها نمیزارم آبجیم هم ببرین!!!!! یا با هم یا هیچ کدوم! چی میگی حالا؟

مهندس اینا دوشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:52 ب.ظ

ما!!!هم با فاطمه موافقیم.

آقا معلم دوشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:52 ب.ظ http://www.mualem.blogfa.com

به روزم
با خبر ها و عکس های نو
ایمیلتون رو هم الان یافتم ....
براتون سند می کنم....
خداکنه سرعتتون بالا باشه.

اسماعیل قنواتی سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:13 ق.ظ http://www.panjere-abi.blogfa.com

درود به شما دوست عزیز
غزل قشنگی بود
یلدا هم خوندم عالی بود
من بروزم منتظرم
موفق باشید و شاد
بدرود [گل]

گرگی که فکر می کرد قطبی ست چهارشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 08:00 ب.ظ

من پریدم

[ بدون نام ] جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:50 ق.ظ http://4130.blogfa.com

از ان دخترک فعال و ....دیگه خبری نیست؟

جواد شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:14 ق.ظ http://www.merinos.blogfa.com

سلام دوست عزیز وبلاگ زیبایی داری با مطالب خوب موفق باشی یا علی مدد[گل]

مهدی همراهی یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:49 ق.ظ http://hamrahi313.persianblog.com/

سلام،
این را صادقانه می گویم در اروپا اغلب کسانی که اندکی مطالعه دارند، از زورگویی بی منطق و بی قانون امریکا ناراحتند. از اروپایی و غیر اروپایی از صمیم قلب می خواهند و ارزو می کنند که ایران تحت این فشارها مقاومت کند و زیر بار این درنده امریکایی که نه به قوانین بین الملل و نه به حقوق بشر احترام می گذارد نرود. ما هم اگر می خواهیم ایرانمان بعد از قرنها بار دیگر روی عزت و سربلندی تاریخیش را ببیند، اگر واقعا به سرزمین پارس و سرزمین امیر المومنین علاقه داریم باید این چند روز و چند ماه را هم مقاومت کنیم. نمی توانند تحریمشان را برای مدت طولانی ادامه دهند و هزینه های جنگ دیگری در منطقه نیز انها را از منوپل جهانی بودن به پایین می اندازد. اینها نتیجه تحلیلهای ژئوپلتیک در دانشگاه های رسمی و موثق خود غرب است. دل قوی داریم که صبح نزدیک است دوست من. من به این حقیقت ایمان دارم.

یاشار سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:03 ق.ظ http://northboy.blogsky.com

سلام. درباره ی شعری که نوشتی چیزی ندارم بگم. خد شعر همه چیز رو می گه.
من رو کاملا فراموش کردی دیگه. یه سر به وبلاگم نمی زنی!
ما را نظری افکن!!!

یا حق

بندرجاسک سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:31 ب.ظ http://www.jaski.mihanblog.com

سلام. سالها قبل که جاسک امروزی گسترش نیافته بود محله یکبنی را روستا میدانستند ولی حال شهر جاسک بزرگ شده و یکبنی هم قسمتی از شهر نامیده میشه.
لینکم را ندادین؟؟؟؟
موفق باشی

آدونیا چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:40 ق.ظ http://adonia.blogfa.com/

سلام گل ناز من آپ کردم

یک لر عاقل شده شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:58 ب.ظ

ماهنامه سینمایی «فیلم» درشماره بهمن ماه خود به بهانه مرگ «فرخ غفاری» وی را از «تاریخ سازان سینمای ایران» معرفی کرده است. غفاری که از سیاستگذاران سینمای مستهجن رژیم طاغوت و مبلغ فرهنگ اومانیستی، عشقی و جنسی غرب بوده درسال 1329 جشنواره فیلم های انگلیسی را در انجمن فرهنگی سفارت انگلیس برگزار کرد و پس از آن با حمایت دربار «کانون ملی فیلم ایران» را تأسیس کرد و طی 20 سال از سینمای نهیلیستی (پوچ گرا) اروپا و آمریکا، اهداف منحط فرهنگ غرب را برای نابودی فرهنگ دینی و ملی ایران دنبال می کرد.
غفاری در آن سالها با ساخت فیلم هایی چون «عروس کدومه»، «صمد و فولادزره دیو» و... تلاشی پیگیر برای تمسخر ارزشهای حاکم بر روح جامعه ایرانی را پی گرفت و در این راه از حمایت ویژه «بنیاد فرح پهلوی» برخوردار بود.
شایان ذکر است «فرخ غفاری» از مدیران بلندپایه رژیم پهلوی در تلویزیون و وزارت فرهنگ و هنر آن زمان بود. وی پس از انقلاب از کشور فرار کرد و فعالیتهای ضددینی خود را در نشریات سلطنت طلبان و رادیوهای آمریکا دنبال کرد.
ماهنامه «فیلم» همواره از آگهی های برخی وزارتخانه ها و نهادهای فرهنگی برخوردار بوده و «بنیاد فارابی» نیز سفارش، طراحی، تدوین و چاپ گسترده تقویم سینمایی جشنواره فیلم فجر را به این ماهنامه واگذار کرده است.





دمدمی دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 08:12 ب.ظ http://daam.blogsky.com/

از خواندن این شعر بسی لذت بردیم. وزین بود.

مثلث پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:22 ب.ظ http://www.mosallas.blogsky.com

سلام
چرا ؟؟؟؟ آپدیت نمیشه ؟
موفق و پیروز باشی

جامه دران پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:16 ب.ظ http://mohammad-javan.blogfa.com

کجایی و چرا دیر به دیر آپ میکنی

آدونیا جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:21 ق.ظ http://adonia.blogfa.com/

سلام دختر معلوم هست کجایی من با یه شعر قدیمی آپم گلدونه خانم

آقا معلم جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:12 ب.ظ http://www.mualem.blogfa.com

گله ای که کرده بودی شنیدم!
....................
خیلی سرم شلوغه.... وحشتناک.... به شدت فراموش کار شدم....امان از کارهای اداری....
با روح من سنخیت نداره....
ببخش....

کاظم شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:45 ب.ظ http://www.whoman.blogsky.com/

صبرای عزیز

سکوتتان طولانی نشده است ؟

امیرحسین دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:13 ق.ظ http://bigblackrat.blogsky.com

سلام
خوبی صبرا جان ؟
چه خبر ؟
خیلی وقته ازت خبری نیست البته میدونم من هم یک کمی بی معرفت بازی در آوردم ولی تو ببخش
تو دوست خوبمی .
شعر قشنگی بود

مهدی سه‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 06:09 ب.ظ http://keychem.blogfa.com

سال نو را پیشا پیش به شما دو ست عزیز تبریک عرض مینمایم...به امید طلوع رو شنایی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد